مصائب هجوم و جسارت به خانۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
دوشنبهای که غروبش طلوع ماتم بود اگـر غــلـط نـکــنـم اول مــحـرم بــود بـنا به نص روایت بـلای کـربو بـلا عـظـیم بود و بلای مدیـنـه اعـظم بود چه کربلاست که تاریخ آن به وقت خدا اگر حـساب کـنـی با مـدیـنـه تـوأم بود دری شکست و حریمی که اذن خواستنش برای هر که به غیر از خـدا مسلّم بود بدون اذن « فلا تـدخـلـوا بـیـوت نبی» دری شکست که از آیههای محکم بود فـرشـته زیر لگـدهای لـشکـر ابـلـیـس بـهـشـت سـوخـتـۀ آتـش جـهـنــم بــود نوشـتهاند که قـبل از قـلاف در کوچه بـرای زخـم زدن مـیـخ در مـقـدّم بـود مقصر آتش در بود اگر که بعد از آن گرفت رو ز علی چهرهای که مبهم بود چـقـدر دیـر رسیـدم کـنـار در افسوس دمی که میخ هم از شرم قامتش خم بود بمان که ماندن تو زنده ماندن روزیست که باغ خـانۀ ما سبـز بود و خـرّم بود نه نُه بهار، هـزاران بهار هم میرفت بـرای زنـدگـیِ بـا تو بـاز هـم کـم بود |